Monday, January 21, 2013

تأملی بر دفاع از غنی‌سازی

سلمان سیما فعال سیاسی و عضو گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران در باب دفاع از غنی سازی چنین می نویسد:


آیا تلاش برای داشتن دنیایی بهتر و تأمین آرامش و امنیت برای مردم را نمی‌توان عملی انسانی دانست؟ آیا جهانی با بمب اتمی کمتر جهانی بهتر نخواهد بود؟ آیا تلاش برای عدم دستیابی جمهوری اسلامی ایران به بمب اتم، تلاشی انسانی نیست؟ وقتی به مهمانی می‌رویم و یا از مهمانی بر می‌گردیم، مسیری را انتخاب می‌کنیم که با گشت‌های شبانه بسیج روبرو نشویم. حال چگونه انتظار داریم که مردم جهان با بودن موشک‌های دوربرد و سلاح‌های غیر متعارف و اتمی در دست جمهوری اسلامی، شب را در امنیت و آرامش بخوابند؟ برای خود، امنیت و آرامش را می‌پسندیم که گیر بسیج نیفتیم ولی برای مردم دنیا نه؟ به باور نگارنده هرگونه تلاشی که با هر نیتی به منظور جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح‌های غیر متعارف و یا کند کردن این روند صورت می‌گیرد، تلاشی است در جهت داشتن دنیایی بهتر هم برای مردم ایران و هم برای مردم جهان و البته تلاشی است در خور تقدیر.


رعایت حقوق بشر، دموکراسی‌خواهی، انتخابات آزاد و… از جمله مطالباتی است که مورد توافق و اجماع نیروهای منتقد و مخالف وضع موجود اعم از اصلاح‌طلبان و براندازان قرار دارد. «توقف غنی‌سازی اورانیوم در همه سطوح» نیز می‌تواند یک مطالبه اساسی نیروهای مخالف و منتقد وضع موجود باشد. رژیمی که میزان توانایی‌اش در غنی‌سازی اورانیوم به اندازه امروز نبود دیدیم که در سه سال پیش با مردم خود چه کرد؛ تصور آن‌که اگر این رژیم به بمب اتم دست یابد و یا غنی‌سازی اورانیوم را هم‌چنان ادامه دهد با مردم خود چه خواهد کرد، آن‌چنان دشوار نیست. نگاهی به وضعیت کره شمالی و بلایی که بر سر مردم آن کشور می‌رود می‌تواند عبرت‌آموز باشد و ما را در دفاع از غنی‌سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی به تأمل وا دارد. رژیمی که رهبرش به صراحت دروغ می‌گوید و در حالی که دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم هم‌چنان در حصر هستند، همه‌ی انتخابات برگزارشده را آزاد می‌داند، رژیمی که مجلس آن دروغ می‌گوید و علت فوت «ستار بهشتی» کارگر وبلاگ نویس را نه شکنجه و ضرب و شتم که شوک روانی ناشی از بازداشت اعلام می‌کند، رژیمی که قوه قضابیه‌اش دروغ می‌گوید و ابتدا آثار ضرب و شتم را بر بدن ستار بهشتی تأیید می‌کند و سپس آن را رد می‌کند، رژیمی که ربیس‌جمهورش در برنامه زنده تلویزیونی در حالی که کارگران دسته دسته از کار بی‌کار می‌شوند، از رشد اشتغال خبر می‌دهد و دروغ می‌گوید؛ از کجا معلوم که در مورد برنامه هسته ای‌اش راست می‌گوید؟ دنیا حق دارد به چنین رژیمی که خودِ مردمش، ربیس‌جمهورش را دروغ‌گو می‌دانند، اعتماد نکند. راه اعتمادسازی هم مشخص است: هم‌کاری بی‌قید و شرط با جامعه جهانی و آژانس بین‌المللی انرژِی اتمی و پایبندی به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل.


از سویی دیگر با نظر به دوران ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد به خوبی می‌توان فهمید آن‌گاه که جمهوری اسلامی از هم‌کاری با جامعه بین‌المللی سر باز زده است و بر توانایی‌های اتمی خود افزوده است، سرکوب داخلی و نقض حقوق بشر در داخل کشور افزایش یافته است و آن زمان که غنی‌سازی اورانیوم اساسا در کار نبوده است و یا به تعلیق در آمده است و همکاری نسبی جمهوری اسلامی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را شاهد بوده‌ایم، اوضاع داخلی نیز بهتر بوده است. مدعای نگارنده این نیست که لزوما بین سرکوب داخلی و سرکشی بین‌المللی رژیم در مورد پرونده هسته‌ای رابطه‌ای معنادار وجود دارد ولی این نکته‌ای است که می‌تواند مورد توجه بیشتری قرار بگیرد.


هم‌چنین باید توجه داشت که حداقل بخش‌هایی از سپاه پاسداران و حکومت از دستیابی به سلاح هسته‌ای بدشان نمی‌آید. نامه محرمانه محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران به آیت‌الله خمینی درباره پایان جنگ که در آن بر لزوم دست‌یابی به سلاح‌های اتمی و لیزری تأکید شده بود و هم‌چنین اظهارنظرهای برخی از افراد جدا شده از حلقه سخت حکومت از جمله محمد نوری‌زاد، گواه این مدعاست. این در حالی است که تازه محسن رضایی از نیروهای نسبتا معتدل شناخته می‌شود و مورد انتقاد جناح‌های رادیکال حکومت قرار دارد. وجود نیروهایی که در پی سلاح هسته‌ای هستند در بدنه‌ی جمهوری اسلامی قابل انکار نیست. پس هر چقدر هم احتمال آن ضعیف باشد تا زمانی که چنین نیروهای تندرویی وجود دارند امکان آن وجود دارد که غنی‌سازی اورانیوم به سمت مصارف نظامی سوق داده شود. در چشم‌انداز پیش رو نیز نه تنها اثری از کنار رفتن نیروهای تندرو و بنیادگرا در جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود، بلکه برعکس روزبه‌روز نیز در ساختار حکومتی ایران قدرت و منزلت می‌یابند.


از همه این‌ها که بگذریم من برای مردمان بوشهر و نطنز و قم نگرانم. برای هم‌وطنانم نگرانم. در کشوری که کلاس‌های درسش آتش می‌گیرند و دانش‌آموزانش جزغاله می‌شوند، به امنیت نیروگاه‌های اتمی آن تحت یک حکومت بی‌کفایت نمی‌توان اطمینان چندانی داشت. خدای نا‌کرده اگر اشتباهی فنی رخ بدهد و یا اتفاقی در نیروگاه اتمی بوشهر بیفتد، ابعاد آن قطعا فرا‌تر از یک کلاس درس و یک مدرسه خواهد بود.


لذا نیروهای منتقد و مخالف وضع موجود که دل در گرو منافع ملی دارند باید در نظر داشته باشند که دفاع از غنی‌سازی اورانیوم ولو در سطح پنج در صد، علاوه بر به خطر انداختن جان مردم، به منزله مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل است که در آن به صراحت بر تعلیق هرگونه غنی‌سازی اورانیوم تأکید شده است و این خود به سیاست تنش‌زایی و بحران‌سازی جمهوری اسلامی کمک می‌کند. بهتر است به جای گرفتن موضعی وسط و دو پهلو که لزوما بر طبق منافع ملی ایران نیست، واقع‌بین بود و جمهوری اسلامی را برای گفتگوهای معنادار و پیش‌رونده تشویق کرد و در صورت لزوم تحت فشار قرار داد؛ نه اینکه از غنی‌سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی دفاع کرد و خواستار کاهش فشار‌ها بر آن شد.


منبع

بالاترین





No comments:

Post a Comment