Monday, May 6, 2013

هوشیاری ملت ایران را باور کنیم



ف.م.سخن


حقیقت این است که گروه های اپوزیسیون٬ با وجود تلاش برای رهایی ملت ایران از چنگال استبداد٬ به هوشیاری این ملت باور ندارند و همواره از موضع بالا به کنش های آن می نگرند. تجمع تعداد کمی از مردم در استادیوم آزادی به ما نشان داد که بخش اعظم ملت٬ در جایی که زور و فشار و تهدید و ارعاب نباشد مخالفت خود را با مستبدان نشان می دهد و رای خود را به یارانه ی نقدی و گونی سیب زمینی و ساندیس و ساندویچ نمی فروشد. این چندمین بار است که مردم ایران به مستبدان و نیز گروه های اپوزیسیون نشان داده اند که فشارهای اقتصادی و مادی نمی تواند آن ها را از مسیر آزادی خواهی و عدالت طلبی منحرف کند و هر جا که کوچک ترین امکانی برای ابراز مخالفت وجود داشته باشد آن را بروز خواهند داد.


در همین چند سال گذشته٬ مردم ایران به شکل مسالمت آمیز٬ مخالفت خود را با حکومت اسلامی نشان داده اند و رشوه هایی را که دولتمردان برای آن ها در نظر گرفته بودند به سر و صورت رشوه دهندگان کوبیده اند. در سال هفتاد و شش رشوه ی آخرتی را که رهبر حکومت و آیت الله های وابسته٬ وعده ی آن را می دادند به خود آن ها باز گرداندند و با انتخاب آقای خاتمی سلامت نفس خود را نشان دادند. چهار سال بعد٬ به رغم تمام بی کفایتی های دولت آقای خاتمی و مجلس اصلاح طلب٬ باز مردم به وعده ها بی اعتنا ماندند و برای بار دوم خاتمی را رئیس جمهور کردند. در سال هشتاد و چهار اما٬ حکومت نیازی به رشوه دادن نداشت و کجدار و مریز رفتار کردن آقای خاتمی و گردن گذاشتن مجلس به احکام حکومتی باعث شد تا مردم نسبت به انتخابات بی اعتنا شوند و احمدی نژاد با مهندسی دستگاه های امنیتی٬ اهرم ریاست جمهوری را در اختیار بگیرد. در سال هشتاد و هشت٬ با پا به میدان گذاشتن مهندس موسوی و اعلام برنامه های متفاوت از طرف آقای کروبی٬ باز مردم به وسط میدان انتخابات آمدند و با نشنیده گرفتن وعده های سر خرمن دولت احمدی نژاد به این دو نفر رای دادند. حکومت این رای را تحمل نکرد و با ضرب و زور٬ احمدی نژاد را بر کرسی ریاست جمهوری نشاند. در این دوره نیز احمدی نژاد تلاش بسیار کرد تا با اهدای آن چه به خود ملت تعلق دارد٬ آرای مردم را مال خود کند که توفیقی به دست نیاورد و شکست مفتضحانه ای خورد.


اکنون در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری نود و دو٬ بازار رشوه دادن دوباره گرم شده است و گروه های درون حکومت هر یک به فراخور حال شان تلاش می کنند رای مردم را بخرند غافل از این که مردم ایران با وجود مشکلات عدیده ی اقتصادی٬ رای خود را نمی فروشند و اگر نامزد مناسبی برای رای دادن نیابند به هیچکس رای نمی دهند٬ گو این که حکومت به اندازه ی دلخواه خود٬ رای برای فرد مورد نظرش تولید خواهد کرد و به کمتر از رقم بیست بیست و پنج میلیون رضایت نخواهد داد.


اما آن چه برای ما مهم است نه میزان آرای واقعی یا ساختگی٬ که میزان تعهد مردم به خواست های آزادی خواهانه و عدالت طلبانه است. باید هوشیاری ملت ایران را باور کنیم و همواره بر این هوشیاری تکیه نماییم. گمان نبریم که مردم رای خود را به یک کیسه سیب زمینی می فروشند یا پدر و مادر ها به خاطر یک اسکناس هزار تومانی که به فرزندشان هدیه داده می شود احمدی نژاد را می ستایند یا فریب یارانه ی چهل هزار تومانی را که به اندازه ی چهارصدهزار تومان هزینه در بر دارد می خورند. بسیار شنیده ایم که مردم روستاها٬ به خاطر نوع رفتار و گفتار و پوشش احمدی نژاد٬ او را از خود می دانند. دیده های من خلاف این نظر را به من ثابت کرده است. در همان رای گیری سال هفتاد و شش٬ در قهوه خانه ی بین راهی٬ روستاییانی را دیدم که پیاده و سواره از بالا و پایین کوه به طرف صندوق سیار روان بودند و می خواستند رای خود را به سید محمد خاتمی بدهند. داستان این برخورد را در جای دیگر نوشته ام و آن را دوباره تکرار نمی کنم. سال هشتاد و هشت هم خیزش میلیونی مردم را علیه جریان حاکم دیدیم و مقاومت آن ها را برای بازپس گرفتن آرای شان ستودیم. مردم سال نود و دو٬ همان مردم سال هشتاد و هشت اند. آن ها را باور کنیم و اراده شان را محترم بشماریم.



No comments:

Post a Comment