” سجاد ویس مرادی ”
امروز تولد ۲۷ سالگی مجید بود. از اعتراضهای خرداد ۸۵ دانشگاه پلی تکنیک با مجید کمی آشنا شدم. جوونی که ظاهری شبیه دانشجوهای مذهبی و بسیجی داشت و به واسطه نقد دائمی که از خودش داشت به منتقد کامل وضعیت موجود و یک مبارز تمام عیار در مقابله با استبداد رسید.امید و ارادهای که در تمام سالهای دانشگاه در مجید دیدم، با توجه به اخبار زندان همچنان در مجید زنده هست. سال ۸۸ عده زیادی از دوستان تلاش کردند از حضورش در مراسم روز دانشجو جلوگیری کنند، اما تصمیمش گرفته بود: “زیستن برای آزادی”
دو سال پیش این مطلب با عنوان “زیستن برای آزادی/ گرامیداشت زادروز مجید توکلی” در سالروز تولدش نوشتم:
میان سخن گفتن از آزادی و زیستن برای آزادی تفاوت زیادی است. چه بسیار قلمها که در این راه فرسوده اند و چه بسیار جانها که در این وادی سوخته اند. بیشک نهادینه کردن آداب
اجتماعی نوین در جامعهای که سالها از سنت مستبد پروری رنجیده است تنها به لطف سخن پراکنی میسر نیست. در کنار کنش نگارشی، عمل اجتماعی به مثابه آزمودن آموخته ها، تلاش برای تغییر و نهادینه سازی امر نوین اجتماعی گامی حیاتی در جهت دستیابی به آرمانهای بزرگ جامعه است.
بهانه این نوشتار، انتقاد به رخوت نظری و عملی بخشی از فعالان سیاسی و اجتماعی حاضر در صحنه سیاسی کشور نیست؛ بلکه یادی است از دوست گرامی و عزیزم، مجید توکلی، که در طی سالهای دوستی از وی بسیار آموخته ام.
خرداد ۸۵ دانشگاه پلی تکنیک آبستن رویدادهایی بود که بر روند فعالیت دانشجویان در سالهای بعد در این دانشگاه و جنبش دانشجویی کشور تاثیر فراوان گذاشت. با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد، و انتصاب مدیر دست نشانده، دکتر رهایی، بر مسند ریاست دانشگاه مسیر اجرای پروژههای وزارت اطلاعات با همکاری مجموعه مدیریتی دانشگاه و با هدف سرکوب انجمن اسلامی دانشجویان و فعالین آن هموار گشت. تخریب ساختمان انجمن اسلامی دانشجویان و غیرقانونی خواندن آن، ممنوع الورود کردن شمار زیادی از دانشجویان به دانشگاه، صدور احکام محرومیت از تحصیل در کنار ستاره دار کردن فعالین سرشناس دانشجویی، اجرای پروژه گسترده جعل نشریات دانشجویی و توهین به مقدسات در کنار پروژه خبرنامه امیرکبیر گوشهای از فشارهای وارده بر دانشجویان پلی تکنیک می باشد که منجر به بازداشت دهها دانشجو در طول سالیان اخیر گشت. همچنین خرداد ۸۵ عرصه ظهور نسل جدیدی از فعالین دانشجویی شد که مجید توکلی از بطن آن درخشید…
بدون شک صفات برجسته زیادی را می توان در توصیف شخصیت دوست داشتنی مجید بیان کرد. اما آنچه که بیش از هر چیز وی را ممتاز ساخته؛ ایمان عمیق به آزادی، ظلم ستیزی، پرسشگری و پشتکار ستودنی است که اراده آهنین برای وی به ارمغان آورده است. مجید با آن لحن گرم و قلم گزنده، فرزند انتقاد از خویشتن است. حاصل کنکاش دائم درونی است که تمام هستی درونش را به چالش می کشاند، نظم مجدد میدهد و دوباره ویران می کند. برای آموختن درنگ نمی کند، محدوده نمی شناسد و علامت ممنوع را بر نمی تابد.
مجید در یک کلام اهل عمل است. جهان را بیپروا تجربه میکند و دانستههایش را به چالش عالم واقع می کشاند. در عین حال بسیار اهل مطالعه و دانش اندوزی است. در میان فعالین دانشجویی در سالهای اخیر به ندرت کسی حوزه مطالعاتش به وسعت وی میرسد و نوشتههای منتشر شده از سوی وی گواه این امر است. شوق به نوشتن وی را از عمل هرگز بازنداشته است. در طول سالهای فعالیت در دانشگاه همزمان در چندین نشریه دانشجویی فعالیت میکرد و مطلب می نگاشت. اعتقاد عجیبی به قدرت واژهها داشت. حصارهای تلخ زندان نیز ما را از شیرینی نوشتههایش محروم نکرد. او همچنان می نویسد و عمل میکند…
روحیه ظلم ستیز و مقاومت او در برابر استبداد ناشی از باور عمیق او به پیروزی است. همین باور، او را بر آن داشت تا علی رغم مخالفت تمامی همراهان قدیمیاش در برنامه بزرگداشت روز دانشجو، در ۱۶ آذر سال ۸۸ شرکت کند که منجر به بازداشت مجید شد. اهل مبارزه بدون اعمال خشونت است و معتقد به رسوایی خشونتگران. امید به آینده و آزادی ایران از چنگال استبداد در دریای نوشتههای وی موج میزند. مجید در تمام سالهای فعالیت ضمن حضور در کارهای جمعی، اعتقاد زیادی به حفظ ساختار تشکیلاتی و ارتباط منسجم با فعالین دانشجویی داشت و کمک زیادی نیز در حفظ همین ساختار در دانشگاه پلی تکنیک نمود. به نقش نشریات دانشجویی و گروههای مطالعاتی در مشارکت بخشی و آگاه کردن دانشجویان به خوبی آگاه بود و در تقویت آنها تلاش می کرد. هر آنچه که نگارنده و سایر دوستان از وی به یاد دارند چیزی جز اراده و آگاهی نیست. تلاشی معطوف به آزادی…
بدون تردید، شمار زیادی از فعالین دانشجویی و سیاسی در سالهای اخیر زندگی خویش را در راه رهایی و رسیدن به آزادی صرف کرده اند و لحظهای تردید در آنچه انتخاب کرده اند، به خود راه نداده اند. همانگونه که گفته شد سخن گفتن از آزادی در جامعهای استبداد زده به دلیل رنجهای نمایان و زحمتهای بسیار حاصل از آن امری پسندیده است، اما کرداری پالوده مبتنی بر ترویج آزادی و احترام به آزادی دیگران، در جامعهای آلوده به استبداد که در شئون مختلف زندگی روزمره ما ریشه دوانیده است، کاری پسندیده تر است که بارها شایسته تقدیر و ترویج است.
مجید زندگی خویش را در راه آزادی میگذراند. زیستن برای آزادی، مناسبترین الگو برای مبارزه و پیروزی در برابر استبداد است. زادروز مجید برای من هم نشان از غمی است که دوست دیرین خود را محروم از تماس تلفنی و ملاقات در پشت دیوارهای جهل مستبدان کینه توز می بینم و در غم مادری که چشم به راه شنیدن صدای فرزند است شریک میشوم؛ و هم نشان از شادی است که افتخار دوستی با وی را برای من به ارمغان آورده و در سالگرد میلادش به یادش قلم میرانم. آرزومندم که همگان همراه مجید، در آیندهای نزدیک، در ایرانی آباد و آزاد، شادمان، از شادی آزادی بهره مند گردیم.
منبع: جنبش دانشجویی
No comments:
Post a Comment