Wednesday, April 17, 2013

تحلیلی شخصی سهیل اعرابی از انتخابات پیش رو ، بازی خاتمی و اصلاح طلبان در زمین خاکی حاکمیت

سهیل اعرابی






32315 566468260036308 1237093580 n تحلیلی شخصی سهیل اعرابی از انتخابات پیش رو ، بازی خاتمی و اصلاح طلبان در زمین خاکی حاکمیت

سهیل اعرابی برادر سهراب اعرابی، جوان ۱۹ ساله‌ای که در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ کشته شد.

سهیل اعرابی در سالهای اخیر در کشور آلمان مستقر شده است.



با نام مردم عزیزم و به امید دمکراسی در مهین

تاریخ همواره از کسانی سخن گفته که بر سر مطالباتشان پافشاری کرده و همیشه سعی کردن راهی را بگشایند که آیندگان از آن بهره مند شوند

آنچه در سطور بعدی می خوانید بیشتر نگاهی است به موضوع حضور خاتمی و اصلاحطلبان در انتخابات و نگرشی جزئی به موضوع انتخابات است و جای بسیاری از تحلیل ها و بازخوانی مفاهیم و ارتباطات بین آنها در آن خالی است که شاید در فرصتی دیگر به آن پرداختم

در این مطلب ابتدا تنها در نگرشی سریع و تلگرافی به استنباط شخصیم از وضعیت و چگونگی ارتباط و نحوه تعامل متقابل حاکمیت و شخص خامنه ای با موضوع حضور خاتمی و اصلاح طلبان در انتخابات و بلعکس خواهم داشت و پیش بینی های شاید خاص خودم که شاید از دید برخی بد بینانه باشد ولی به نظر خودم متاسفانه بیشتر واقع بینانه است را با شما در میان می گذارم.

سپس شاید به موضوع چه باید کرد یا چه می توان کرد هم خواهم پرداخت. نه به این منظور که برای دیگران نسخه ای بپیچم که ادعایی برآن نداشته و ندارم ، بلکه تنها برای آنکه تکلیف خودم را با این موضوع معلوم کنم.

خامنه ای و موضوع حضور خاتمی در انتخابات پیشینه و حال

به نام گذاری امسال به حماسه سیاسی و چرایی برگزاری انتخابات در روز ۲۵ خرداد دقت کنیم.

خامنه ای از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود، اشتباهی که تمامیت خواهی یک دیکتاتور را دامن میزند قانع نبودن او است، میل به نهایت خواهی است، اگر از رکورد آرای خاتمی در دور اول و دوم ریاست جمهوری اش به جان آمده انتخاباتی می خواهد که رکورد او را بزند و در ۸۸ به نحوی این رکورد را می زند که همان بشود که او می خواهد حتی اگر به قیمت آن باشد که نه در شهر ها که در استانها بالای صد در صد در انتخابات شر کت کرده باشند.

اگر اولین بار دوم خرداد حماسه نام گرفت و امر ملوکانه نشد که ایشان به فرجام اصلاح طلبی در ۲۲ خرداد بخندند و نه تنها وی که عالمی متحیر حماسه ۲۵ خرداد شدند، اکنون ۲۵ خردادی دیگر می آید که باید یاد و خاطره آن تمامی دیگر روزها را بشوید زیرا که ۹ دی ها کار کرد لازم را نداشته اند.

دیکتاتور هایی که به رای اکثیرت نسبی ۵۱ درصدی هم قانع نیستند، شصت در صد هم روزی ارضائ شان نمی کند اینها هر بار تایید بیشتر را طلب می کنند و کمبود حماسه دارند.

بدنه مخالف نیز باید که آگاه شده باشند باید که بصیرت یافته باشند و اگر حتی ۱۳ میلیون بی بصیرت وجود داشته اکنون نهایتا چقدر از این افراد باید با بصیرت شده باشند؟ دیر زمانی نمانده تا پاسخ را در یابیم. آیا رای اعلام شده خاتمی یا هر شبه اصلاح طلب دیگری در پایان ۲۵ خرداد بیش از یک سوم آرای موسوی خواهد بود؟

چندی پیش ( قبل از آغاز سال) بود که صحبت از آن بود که رهبری صراحتا گفته : فلانی (خاتمی) با چه رویی می خواهد بیاید. و از این پس اگر تا به حال ایجابی حرف زده ام سلبی نیز حرف می زنم.

و از این سوی اصلاح طلبان انتظار موضع در پیام نوروزی را می کشیدند تا تکلیف خود بدانند.

براستی از دید رهبری چه غم و چه باک که خاتمی خود قدم در راهی نهد که تکلیفش یک سره شود، چه گوارا حماسه ایست برای وی آن روز که خاتمی خود مغلوب بزرگ بازی رکورد گیری باشد وچه قدرنمایش زیبا تر می شود و هم فال است و هم تماشا.

خاتمی و جضور در انتخابات

و بیاد بیاوریم انتخابات ۸۸ را که براستی خاتمی را چه شد که عطای انتخابات ۸۸ را به لقایش بخشید هر چند فعالانه پشت موسوی ایستاد، اما در تصمیم انصراف چه عواملی دخیل بودند؟

نمیگویم صراحتا گفتند نیاید یا توسط شورای نگهبان رد می شود یا کشته می شود یا…. که بواقع نمیدانم چه شد که آن تصمیم را گرفت

اما اگر روزی عدم پذیرش حتی وقت ملاقاتی که جهت صرفا تضمین اعلام کاندیداتوری هم می توانست شاید مورد استفاده قرار گیرد. تعبیر بدی داشت اکنون که دیگر هیچ محلی از اعراب نمانده ، سید را توانایی ایستادگی و بی گوشه چشمی به میدان آبرویش رفتن هست؟

زنهار که اگر سید خندان خاتمی نازنین بیاید و اعلام کاندیداتوری کند ، این مرد دوست داشتنی تمام لحظه های ۷۶ تا ۸۸ ام که در تمامی باورهای کلیشه ای و سیاه و سپیدم، رنگ خاکستری بخشید را درست شناخته باشم، که من او را چنان نشناخته ام که وی اکنون چنین قبایی بر تن خود کند، که من جلو دار نمی شناسمش و چنین مولفه انسان شناختی از او سراغ ندارم که اگر بیاید اینبار دانسته نقش علمداری را یدک می بایست بکشد و پیشرو خود او باید باشد و او خود می داند و توان چنین امری نشاید که از او …..

واگر تا پایان بماند عجب چرخ گردون استحاله کرده است او را

خاتمی و حضور در انتخابات : تاکتیک یا استراتژی

اگر بیاید و اعلام کاندیداتوری کند، شاید تنها مجالی باشد برای تداوم بقا، اعلام وجود و زنده بودن جریانی و تفکری که سخت نیازمند امید است و نیازمند بازیابی و بازسازی تشکیلاتی و سایرهم نوایان نیز از فرصت محدود چند ده روزه استفاده ای بکنند و با فریاد زدن گفته ها و ناگفته ها نسیمی از جهانی دیگرگون را بر دل خود تصور کنند.

هر چند این حلقه های مجزای غیر متشکل با فرصت حضور در انتخابات و زمان تبلیغات مترصد ساختار یافتگی مجدد می گردند اما اینبار دام گسترده ای هم خواهد بود که آخرین تواناییهای دیده نشده را در طبق اخلاص به مسلخ طبقه بندی اطلاعات و ساختار های موازی خواهد برد و هزینه آن چه بسا از فایده بیشتر باشد.

تنها توجیهی که بر این رخداد متصورم رویکرد تاکتیکی به مقوله حضور خاتمی در انتخابات است و لازمه آن عدم حضور تا پایان رای گیری می باشد تا بواسطه آن یا پرداخت هزینه مضاعف حذف خاتمی بر حاکمیت از طریق شورای نگهبان یا غیره ، هیزمی مشعل گون بر آتش معرکه رخ نمایان ساز تمامیت خواهی افزوده گردد و بینه دیگری برای عموم گردد و همچنین فرصت انشقاق مفهوم اصلاح طلبی و سوئ استفاده از سایر فرصت طلبان این وادی گرفته شود.

خامنه ای و حضور سایر اصلاح طلبان

وجود سیاهی لشگرانی چارچوب شناس که تز دکترایشان هم ولایت مطلقه باشد و دانش آموخته در دانشگاه امام صادق چون کواکبیان یا پیشکارانی تکنوکرات چون عارف، روحانی و غیره موجب حفظ تعادل نمایش و وجود نمایندگانی اسمی از تفکرات حذف شده درونی موجود خواهد بود و با توجه به سایر فاکتورهای قومی قبیله ای و مصادف بودن با انتخابات شوراها در تحقق سناریوی نوشته شده مهندسی انتخابات بر اساس تمایلات جامعه شناختی ضریب خطا را کاهش خواهد داد تا جهت نیل به نتیجه دلخواه ایشان(خامنه ای) نیازمند کمترین دخالت و هزینه انسانی، وجدانی و …. باشند.

اینک سخنی دارم با هواداران منش اصلاح طلبی و نه با آنان که از ترس غول همیشه باد شده جنگ یا مهر شناسنامه و یا یارانه و غیر ه در انتخابات ها شرکت می کنند. با شمایی که دانسته منتقد وضع موجودی و در چارچوب کنشگری فعال در انتخابات ها حضور داشته ای، با تو که نیمه پر لیوان را همیشه دیده ای با شما:

حال با وجود حرف های گفته شده ، حضور خاتمی و بدنه پیشروی اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو کمکی به جنبش مردمی و دموکراسی خواهان ، خواهد بود؟ آیا نشانه ای و عامل محرکی که بتواند جریان ساز باشد در پیش است یا پیش خواهد آمد؟ من که چنین براوردی از وضعیت فعلی ندارم نه از خاتمی نه از کنش نیروهای داخلی جنبش و نه انتظار تعامل مثبت حاکمیت نشانه ای نمی بینم

و در انتها شما را به باز خوانی بخشی از بیانیه اول میر حسین موسوی فرا می خوانم:

“نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد بهت آور است مردمی که در صفهای طولانی اخذ رای شاهد ترکیب آرا بودند و خود می دانند که به چه کسی رای داده اند با حیرت تمام به شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه می کنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است. اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می دهم که تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد. نتیجه آنچه که از عملکرد متصدیان بی امانت دیده ایم و می بینیم جز تزلزل ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت دروغ و استبداد نیست. اینجانب طبق وظیفه شرعی و ملی خویش به افشای رازهای پشت سر این روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود کننده آن را بر سرنوشت کشور توضیح خواهم داد و ترس آن دارم که ادامه وضع موجود همه نیروهای موثر در نظام را به توجیه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبدیل کند و دنیا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذیر قرار دهد”

سئوالات بسیاری بدون پاسخ مانده، کمترین نشانه ای از پاسخگویی و احترام به نظرات مخالفین مشاهده نمیشود، نشانه ای مبنی بر تمایل ساختاری حاکمیت و شئون مختلف آن از رهبری و دولت گرفته تا مجلس و خرده نهاد های داخلی برای تصحیح رفتارهای قبلی و جلوگیری از تکرارشان یا حتی گرفتن ژست پدرانه و جذاب ، دیده نمی شود. چیزی هم در مورد شروط از پیش تعیین شده نمی گویم که جملگی به سخره گرفته شده اند.

آشتی ملی حتی محدود به اصلاحطلبان و جنبش مردمی در داخل و اپوزیسیون داخلی نوید بخش است درست اما این والد چموش را ناشنوایی خود خواسته در منجلاب تکبر و نخوت فرو برده است و بیداریش را انتظار کشیدن سرخوشی بی انجام است.

همواره بر این باور بوده ام که دموکراسی خواهی و حرکت به سوی آن را از مسیر اصلاح طلبی و با استفاده توامان با خلاقیت و تلاش مضاعف در استفاده از حداقل ظرفیتهای موجود برای خویش تبیین کنم. از اینرو انتخابات و نوع کنش در آن را چه با کاندیداتوری سلیقه و تفکر دلخواه یا دارای قرابت و یا حتی ارتقائ فعالیت در زمان انتخابات و …را مجرایی برای نیل به این هدف می دیده ام و می بینم، اما اینبار، خیر و خصوصا برای نیروهای داخل کشور.






No comments:

Post a Comment