دل نوشته مریم ملک پور، به بهانه تولد سعید ملک پور (زندانی محکوم به اعدام)
چند فصل گذشته از نبودنت، چند فصل مونده از دوباره اومدنت؟ از دوباره دیدنت، از لمس دستهای مهربانت، از طنین شورانگیز صدای امیدوارت، زمزمه می کنم با خودم، دردل می کنم با تو روزها و شبهایی که طلب دارم از نبودنت، از نداشتنت، شانه ای که به ناگاه دریغ شد ازمن، دستهای مهربونت که نامهربانانه گرفته شد از من..
برادرم، عزیز دلم، به این دنیا خوش آمدی، دنیایی که خوب نبود با تو، خوب نبود با ما، دنیایی که زخم وخراش زد به روح هر دوی ما، برادرم خوش آمدی به این زمین خاکی…
پ.ن. چقدراین روزها کم دارمت، چقدر این روزها کم می یارمت
سعید ملکپور
متولد ۱۵ خرداد ۱۳۵۴
ایرانی-کانادایی محکوم به اعدام
نخبه دانشگاه صنعتی شریف و کارشناس متالوژی
او در مهرماه ۱۳۸۷ در تهران در حالی دستگیر و به دوالف سپاه پاسداران منتقل شد که برای عیادت پدر بیمار خود به تازگی وارد ایران شده بود. فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروههای معاند نظام و فساد فی الارض از جمله اتهاماتی بود که برای سعید ملکپور در نظر گرفته شد، اتهاماتی که خود وی ، و کلا و هم بندیانش ان ها را واهی می دانند و در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه بابت آن حکم اعدام و هفت سال و نیم حبس صادر شد.
ملکپور و وکلا میگویند در صورت بررسی پرونده توسط کارشناس کامپیوتر و اینترنت میتواند بیگناهی خود را ثابت کند. او میگوید طبق عرف برنامه نویسی، اسم و مشخصات کامل خود را در فایل این برنامه نوشته شده وارد کرده و این برنامه بدون اطلاعش در یک سایت مبتذل استفاده شده است و چون تنها او اسم حقیقیاش قابل شناسایی بوده به اتهام همکاری با سایت دستگیر شده است.
ملکپور در دوران بازداشت بارها مورد شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفته تا جایی که فک وی به علت برخورد جسم سخت به ان دچار آسیب جدی گردید و بیش از پانصد روز را در حبس انفرادی به سر برده است.
در تاریخ دوم اسفند ماه سال پیش، ۵۰ نفر از هم بندیان سعید ملک پور بر پاکی و بی گناهی وی شهادت دادند و اتهامات منتسبه را دور از شان وی دانشتند.
سعید ملکپور هم چنان در بند دو الف زندان اوین نگهداری میشود.
No comments:
Post a Comment